مسئله فلسطین مسئله ی اسلامی ماست...

در جمهوری اسلامی مسئله ی غزه و مسئله ی فلسطین، مسئله ی ماست؛ برایمان یک مسئله ی تاکتیکی نیست، یک استراتژی سیاسی هم نیست،مسئله ی عقیده است، مسئله ی دل است، مسئله ی ایمان است، مسئله ی اسلامی ماست؛ مسئله ی همه ی مسلمین است و وظیفه ی ماست، لذاست که بین ما و بین مردممان در این زمینه هیچ گونه فاصله ای وجود ندارد. همان قدر که ما برای مسئله فلسطین اهتمام قائلیم مردم ما هم - آنهایی که می دانند مسئله ی فلسطین چیست که اکثریت عظیم ملت ما، بلکه قاطبه ملت ما هستند - همان انگیزه را دارند و در روز قدس و در جمعه آخر ماه رمضان هر سال، که امام آن را به عنوان روز قدس معین کردند، مردم می آیند در شهرهای بزرگ، در شهر های کوچک، حتی در روستاها، می آیند در خیابانها، هوا گرم باشد، هوا سرد باشد، و حضور خودشان و انگیزه ی خودشان را نشان می دهند. آنچه که انجام هم می دهیم، وظیفه ی ماست، بر کسی هم منت نداریم، وظائفمان را انجام دادیم. از خدای متعال هم می خواهیم که کمک کند، بتوانیم وظائف را انجام بدهیم.

 
۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سوده همدانی

به بهانه شهادت امام متقین...


۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سوده همدانی

هوایی که نفس می کشیم...

هوایی که نفس می کشیم...

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سوده همدانی

این جمعه ...

درّندگی گرگهای گرسنه ی خون ادامه دارد...
آه سوزاننده ی کودکان مظلوم هم...
چه کنیم برادر؟
چه کنیم خواهر؟
پاره های تنمان زیر دندانهای درندگان است...
جمعه می آیم تا با فریادم هم عقده دل باز کنم
هم گرگها را فراری دهم
نابودی شان نزدیک است...
خیلی نزدیک...
انشاءالله
۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سوده همدانی

اعتراف نامه 1

امام باقر علیه السلام می فرماید:

به خدا قسم خدا از مردم جز دو خصلت و خویی نخواسته، به نعمتها اعتراف کنند که برایشان می افزاید و به گناهان اقرار نمایند که آنها را می آمرزد.

(برگرفته از اعتراف نامه شهید سید مجتبی علمدار)

خدایا اعتراف می کنم که....

*امام خود را نشناختم و محبت او را در دل نداشتم و در عزای او غمناک و در شادی او شاد نبودم که در همین مورد پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرماید:هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مانند کسی است که در زمان جاهلیت مرده است. 

*لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم.

*چشمم گاه به ناپاکی آلوده شد.

*همواره خشمناک بودم و نتوانستم بر خشم خود غلبه کنم.

*شنیدن حرف حق برایم مشکل بود.

*نشان دادم کاره ای هستم و دارای پست و مقامی می باشم.

*ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود.

*برای دوستانم آرزوی کفر کردم تا که ایمانم نمایان تر شود.

*در راهی که برایم مشخص کردی سستی کردم.

*از اینکه عفت زبانم را به لغات بیهوده آلوده ساختم.

*رسوا شدن در دنیا برایم دشوارتر از رسوا شدن در آخرت بود.

*صدقه دادم و دوست داشتم از من تعریف و تمجید کنند.

*مبالغه در حرف زدن کردم و چیزی را بزرگتر از آنچه بود نشان دادم.

*شکر نعمت را به جا نیاوردم و همواره کفران نعمت می کردم.

*برای فهم و تفسیر قرآن و تدبر در قرآن برنامه و زمانی را اختصاص ندادم.


ادامه دارد...

۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۶:۴۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سوده همدانی