(برگرفته از اعتراف نامه شهید سید مجتبی علمدار)

خدایا اعتراف می کنم که...

با سواد بودن، مرتب بودن لباس، زیبا بودن صورت (از لحاظظاهر) این اجازه را به من داد که خود را بالاتر بدانم.

جایی که می بایست امر به معروف و نهی از منکر می کردم نکردم.

کاری را که می بایست برای خدا انجام دهم، نفع شخصی و مصلحت دیگران را نیز در نظر داشتم.

شب به یاد خدا نخوابیدم و به فکر این بودم که فردا چه کنم.

دوست داشتم همه جا خودم را مطرح کنم.

ادامه دارد...